English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1029 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delay line storage U یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
delayed contact U چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant U عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
delayed action U وسیله با عمل تاخیری تاخیری
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
delay line U خط تاخیری
retardatory U تاخیری
dilatory U تاخیری
retardative U تاخیری
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
delaying U عملیات تاخیری
sonic delay line U خط تاخیری صوتی
fuze delay U ماسوره تاخیری
delay action U عمل تاخیری
delay action U عملیات تاخیری
delay action fuse U فیوز تاخیری
delays U عملیات تاخیری
delay action voltage U ولتاژ تاخیری
delay arming U مکانیسم تاخیری
delay distortion U اعوجاج تاخیری
delay element U عنصر تاخیری
delaying action U عمل تاخیری
delay fuze U ماسوره تاخیری
lagging current U شدت تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
retarding effect U اثر تاخیری
delayed action U با ماسوره تاخیری
delay U عملیات تاخیری
delay position U موضع تاخیری
time delay relay U رله تاخیری
nickel celay line U خط تاخیری نیکلی
time-lag fuse U فیوز تاخیری
dormant U وسیله تاخیری
delay line register U ثبات با خط تاخیری
mercury delay line U خط تاخیری جیوهای
delay arming U مسلح کننده تاخیری
magnetic aftereffect U اثر تاخیری مغناطیسی
delayed elastic response U واکنش ارتجاعی تاخیری
delay equalizer U متعادل کننده تاخیری
magnetic creeping U اثر تاخیری مغناطیسی
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
soluble washer U ضامن تاخیری مین دریایی
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
all square U مساوی
equalise U مساوی
equivalents U مساوی
no set U مساوی
save off U مساوی
square U مساوی
draws U مساوی
euqal U مساوی
plus/equals key U مساوی
split U مساوی
bracketed U مساوی
all U مساوی
identic U مساوی
peel U مساوی
adequate U مساوی
equivalent U مساوی
all- U مساوی
squaring U مساوی
hikiwate U مساوی
even <adj.> U مساوی
draw U مساوی
squares U مساوی
tie U مساوی
squared U مساوی
peels U مساوی
ties U مساوی
identical U مساوی
equalized U مساوی کردن
equalizes U مساوی کردن
equalize U مساوی کردن
On an equal footing. U بر پایه مساوی
equalises U مساوی کردن
equalising U مساوی کردن
equalised U مساوی کردن
equally <adv.> U به طور مساوی
nonpareil U غیر مساوی
just as well <adv.> U به طور مساوی
equalizing U مساوی کردن
adequate U مساوی ساختن
go halves <idiom> U تقسیم مساوی
equalling U برابر مساوی
even U تراز مساوی
measure up <idiom> U مساوی بودن
moiety U قسمت مساوی
equalled U برابر مساوی
equaled U برابر مساوی
equal U برابر مساوی
equaling U برابر مساوی
part U جزء مساوی
equals U برابر مساوی
paripassu U مساوی همدرجه
equidistance U مسافت مساوی
dead even U کاملا مساوی
tie vote U اراء مساوی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
equates U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equidistant U دارای مسافت مساوی
homographic U مساوی از حیث املاء
equated U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
stand-off U مساوی یاهیچ به هیچ
stand-offs U مساوی یاهیچ به هیچ
stand off U مساوی یاهیچ به هیچ
isoelectric U دارای فشارالکتریکی مساوی
equate U برابرگرفتن مساوی پنداشتن
isodiametric U دارای قطر مساوی
chronologer U مساوی است بازاقخگخمخلهسف
equiangular U دارای زوایای مساوی
isodiametric U دارای ابعاد مساوی
equaliser U امتیاز مساوی کننده
three square U دارای سه ضلع مساوی
isotonic U دارای کشش مساوی
tie break U بهم خوردن وضع مساوی
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
equalling U : برابر شدن با مساوی بودن
to add equals U اعداد مساوی را با هم جمع کردن
equally U بیک درجه بطور مساوی
equimolal U دارای غلظت ملکولی مساوی
equicaloric U دارای کالری و نیروی مساوی
equalled U : برابر شدن با مساوی بودن
equaling U : برابر شدن با مساوی بودن
fair play <idiom> U عدالت ،مساوی ،عمل درست
isodynamic U دارای نیروی مغناطیسی مساوی
tie-break U بهم خوردن وضع مساوی
tie-breaks U بهم خوردن وضع مساوی
equal U : برابر شدن با مساوی بودن
equaled U : برابر شدن با مساوی بودن
equalizing U مساوی یاهم شکل کردن
equals U : برابر شدن با مساوی بودن
equalize U مساوی یاهم شکل کردن
aliquot U بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
isotonic U دارای اهنگ مساوی هم توان
equalising U مساوی یاهم شکل کردن
deuce U مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
equalised U مساوی یاهم شکل کردن
equalized U مساوی یاهم شکل کردن
ana U ازهر کدام بمقدار مساوی
amortization U پرداخت بدهی به اقساط مساوی
equalizes U مساوی یاهم شکل کردن
equalises U مساوی یاهم شکل کردن
skittering U ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
coursed rubble masonry U سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
furlongs U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
furlong U واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
trisect U بسه بخش مساوی تقسیم کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com